سوره مبارکه الرحمن

 

سیمای سوره مبارکه الرحمن :

 

این سوره هفتاد و هشت آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

نام سوره بر گرفته از آیه اول است و «الرّحمن» هم چون «الله» از نام ها و صفات مخصوص خداوند می باشد.

امام کاظم(ع) فرمود: هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن، سوره الرّحمن است.

در این سوره، آیه "فبایّ آلاء ربّکما تکذّبان" سی و سه مرتبه تکرار شده که بیشترین تکرار در کل قرآن است. جالب آن که این آیه تکراری، هم انسان را مورد خطاب قرار داده و هم جنیان را، که کدام یک از نعمت های بی شمار الهی را تکذیب می کنید؟

در سوره قبل، هشدار تکرار شده بود "عذابی و نذر"، در این سوره نعمت ها تکرار می شود "فبایّ آلاء ربّکما...".

سوره قبل با قیامت شروع و با قدرت الهی تمام شد "اقتربت الساعة... ملیک مقتدر"، ولی این سوره با رحمت شروع و با اکرام الهی پایان می پذیرد "الرّحمن... ذی الجلال و الاکرام".

تفسیر:

 

v خداوند، رحمان است "الرّحمن". پیامبرش، مایه رحمت است "و ما ارسلناک الاّ رحمة للعالمین". قرآنش نیز رحمت است "هدیً و رحمة للمؤمنین".

"رحمن" نام مخصوص خداوند است که 169 بار در قرآن آمده و 114 مرتبه در هر "بسم الله" تکرار شده است.

در مواردی از قرآن، کلمه "الرّحمن" به جای "الله" به کار رفته است:

"قالوا اتّخذ الله الواحد" ؛ "قالوا اتّخذ الرّحمن ولدا" .

"اتاکم عذاب الله" ؛ "یَمسّک عذاب من الرّحمن".

"قل ادعوا الله او ادعوا الرّحمن".

v حضرت علی(ع) می فرماید: "لا تجعلنّ ذرب لسانک علی من انطقک و بلاغة قولک علی من سدّدک" تندی و تیزی زبانت را برای کسی که تو را سخن گفتن تعلیم داده قرار مده و بلاغت و زیبایی کلامت را به رخ کسی که گفتار تو را قاعده مند و زیبا کرده، مکش.

v "حُسبان" بر وزن "غُفران"، مصدر به معنای "حساب" است. خورشید و ماه حساب دارند. حجم آنها، وزن و جرم آنها، حرکات گوناگون، مدار حرکت، فاصله آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به کرات دیگر، مقدار حرکت و مقدار تاثیر آنها بر روی یکدیگر، همه و همه حساب دارد و حساب آنها به قدری دقیق است که دانشمندان، زمان دقیق ماه گرفتگی، خورشید گرفتگی و تحویل سال نو را از مدت ها پیش اندازه گیری و پیش بینی می کنند.

"نجم" هر روییدنی است که ساقه ندارد و "شجر" روییدنی است که ساقه دارد. مراد از "نجم" در این آیه به قرینه "شجر"، گیاه است، نه ستاره آسمان.

منظور از سجده گیاه و درخت در این آیه، خضوع تکوینی آنها در برابر فرامین الهی است که مسیری را که خدا برای آنها تعیین کرده، بی کم و کاست می پیمایند و تسلیم قوانین آفرینش اند.

v قسط در میزان، آن است که نه زیاده خواهی شود نه خسارت و زیان.

بی توجهی به میزان و عدم رعایت انصاف و عدالت در حق مردم، انسان را به فسق و فجور می کشاند و فسق و فجور انسان را به تکذیب وا می دارد. در سوره مطففین می خوانیم: "ویل للمطفّفین" وای بر کم فروشان. سپس می فرماید: "اِنّ کتاب الفجّار..." و آنگاه "ویل یومئذ للمکذّبین" گویا لقمه حرام، مقدمه فجور و فجور مقدمه کفر و تکذیب می شود.

برای برقراری عدل و میزان، اسلام دستورات دقیق و مهمی دارد تا آنجا که در روایات امده است: اگر کفش قاضی تنگ است، نباید در آن هنگام قضاوت کند تا مبادا فشاری که به پای او وارد می شود در قضاوتش اثر بگذارد و او را به عجله و بد خلقی وادارد و از قضاوت بر حق منحرف کند!

v "أنام" به معنای آفریده ها، اعم از جن و انس و همه موجودات روی زمین است. "فاکهة" به هر نوع میوه و "ریحان" به هر گیاه خوش بو گفته می شود. "اکمال" جمع "کِمّ" به معنای پوششی است که میوه را در بر می گیرد، همان گونه که "کُمّ" به معنای آستین است که دست را می پوشند و "کُمّه" بر وزن "قُبّه" به کلاهی گفته می شود که سر را می پوشاند. شاید مراد از "اکمام" در آیه" الیافی باشد که هم چون الیاف روی نارگیل، دور درخت خرما را فرا می گیرد.

"حَبّ" به معنای دانه و "عَصف" به معنای برگ ها و اجزایی است که از گیاه جدا می شود و لذا به کاه نیز "عصف" گفته می شود.

"آلاء" جمع "اِلَی" به معنای نعمت است.

در حدیث می خوانیم: کسی که سوره مبارکه الرحمن را می خواند، هر بار که به آیه "فبایّ آلاءِ ربّکما تکذّبان" می رسد بگوید: "لا بشیءٍ من آلائک ربّ اُکذّب" یعنی ای پروردگار من! هیچ یک از نعمت های تو را تکذیب نمی کنم.

v "صلصال" به معنای گل خشکیده است، "فخّار" به معنای سفال (گل پخته شده) و "مارج" به معنای شعله است.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾

 

خداوند رحمن.

 

عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾

 

قرآن را تعليم فرمود.

 

خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿۳﴾

 

انسان را آفريد.

 

عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾

 

و به او بيان را تعليم كرد.

الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾

 

خورشيد و ماه، حسابى [معين‏] دارند

وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ﴿۶﴾

 

و گياه و درخت براي او سجده مي‏كن

 

وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ﴿۷﴾

 

و آسمان را برافراشت و ميزان و قانون (در آن) گذاشت.

 

أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾

تا در ميزان طغيان نكنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد).

 

وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾

 

وزن را بر اساس عدل برپا داريد و در ميزان كم نگذاريد.

وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾

 

و زمين را براي خلايق آفريد.

 

فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿۱۱﴾

 

كه در آن ميوه‏ها و نخلهاي پرشكوفه است.

 

وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿۱۲﴾

 

و دانه‏هائي كه همراه با ساقه و برگي است كه به صورت كاه درمي آيد، و گياهان خوشبو.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب مي‏كنيد شما اي گروه انس و جن ؟

 

خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾

انسان را از گل خشكيده‏اي همچون سفال آفريد.

 

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ﴿۱۵﴾

 

و جن را از شعله‏هاي مختلط و متحرك آتش!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾

 

او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾

 

دو درياي مختلف را در كنار هم قرار داد، در حالي كه با هم تماس ‍ دارند.

بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾

 

اما در ميان آن دو برزخي است كه يكي بر ديگري غلبه نمي‏كند!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾

 

از آن دو لؤ لؤ و مرجان خارج مي‏شود.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾

 

و براي او است كشتيهاي ساخته شده‏اي كه در دريا به حركت درمي آيند كه همچون كوهي هستند!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾

 

تمام كساني كه روي آن (زمين) هستند فاني مي‏شوند.

 

وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷﴾

 

و تنها ذات ذو الجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‏ماند.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴿۲۹﴾

 

تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از او تقاضا مي‏كنند، و او هر روز در شان و كاري است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾

 

به زودي به حساب شما مي‏پردازيم اي دو گروه انس و جن.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾

 

اي گروه جن و انس! اگر مي‏توانيد از مرزهاي آسمانها و زمين بگذريد، ولي هرگز قادر نيستيد مگر با نيروئي (الهي).

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾

 

شعله‏هائي از آتش بيدود، و دودهائي متراكم، بر شما مي‏فرستد، و نمي‏توانيد از كسي ياري بطلبيد!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾

 

مکارم: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟!

 

فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾

 

در آن هنگام كه آسمان شكافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناكي رخ مي‏دهد كه تاب تحمل آنرا نخواهيد داشت).

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟!

 

فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾

 

در آن روز هيچكس از انس و جن از گناهش سؤ ال نمي‏شود.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾

 

بلكه مجرمان با قيافه‏هايشان شناخته مي‏شوند، و آنگاه آنها را با موهاي پيش سر، و پاهايشان، مي‏گيرند (و به دوزخ مي‏افكنند).

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾

اين همان دوزخي است كه مجرمان آنرا انكار مي‏كردند.

 

يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾

 

امروز در ميان آن آب سوزان در رفت و آمدند!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾

 

و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾

 

آن دو باغ بهشتي داراي انواع نعمتها و درختان پرطراوت است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ﴿۵۰﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾

 

در آن دو از هر ميوه‏اي دو نوع وجود دارد.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾

 

اين در حالي است كه آنها بر فرشهائي تكيه كرده‏اند كه آستر آنها از پارچه‏هاي ابريشمين است و ميوه‏هاي رسيده آن دو باغ بهشتي در دسترس است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾

 

در باغهاي بهشتي زناني هستند كه جز به همسران عشق نمي‏ورزند و هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾

 

آنها همچون ياقوت و مرجانند!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾

 

آيا جزاي نيكي جز نيكي خواهد بود؟

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾

 

و پائين تر از آنها دو بهشت ديگر است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾

 

هر دو كاملا خرم و سرسبزند!

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾

 

در آنها دو چشمه در حال فوران است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾

 

در آنها ميوه‏هاي فراوان و درخت نخل و انار است.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾

و در آن باغهاي بهشتي زناني هستند نيكو خلق و زيبا.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ﴿۷۲﴾

 

حورياني كه در خيمه‏هاي بهشتي مستورند.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾

 

زناني كه هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته (و دوشيزه‏اند).

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾

 

اين در حالي است كه اين بهشتيان بر تختهائي تكيه زده‏اند كه با بهترين و زيباترين پارچه‏هاي سبز رنگ پوشانده شده.

 

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾

 

پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟

 

تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۷۸  

 

پربركت و زوال ناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و جمال تو.

 

 

 

تاریخ و زمان انتشار: دو شنبه 22 اسفند 1390
تهیه و تنظیم: شفیق شهید
منبع : بصیرت دل