درباره ما | مطالبات شهدا | دفاع مقدس | دانشنامه | فیلم | صوت | ارتباط با ما | سایت های شفیق فکه | سیاسی | تصاویر
    صفحه نخست / دانشنامه / بصیرت دل

زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت، از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود

سوی شامم میبرن این کوفیان با سوز دل   /   ای زمین کربلا جان تو و جان حسین

گفت:«مارا دوست داری بابا؟» و جواب شنید: «معلوم است دخترم. بچه هایم پاره قلب من هستند».

گفت: بابای خوبم مگر نگفتی که قلب مومن فقط جای محبت خداست؟ محبت خالص قلبت را بگذار برای خدا و مهربانی ات بماند برای ما فرزندانت».

دختر خردسال، از همان روزها زینت پدر بود. پنج ساله بود که غم پدربزرگ را دید. همان سال پهلوی شکسته مادر و دست های پدر را دید.۳۰ سالش که شد غوغای جمل به راه افتاد. در ۳۱ سالگی فتنه صفین را دید و سال بعد هم نوبت تماشای نفاق نهروانی ها بود و غربت پدر. ۳۴ ساله بود که غربت پدر با داغش همراه شد. ۳۴ سالگی اش همزمان شد با ماجرای زهر جعده و تشت خونین و شهادت برادر. عمرش که به ۵۶ سال رسید هم ماجرای عاشورا بود و غربت برادر و تشنگی بچه ها و داغ برادران و پسران و برادرزاده ها.

گودال قتلگاه و بوسه بر تن بی سر برادر هم وقتی با داغ خیمه های آتش گرفته همراه شد، مصیبت ها بیشتر شد.خرابه شام، هلهله مردم و سری که بالای نیزه همیشه در برابرش بود، کمرش را خم کرده بود.دیگر هیچکس شک نداشت که «ام المصایب» کسی جز او نیست.به مدینه که رسید، عبدالله دنبالش می‌گشت. هرچه میان جمعیت بیشتر می‌گشت کمتر اثری از همسرش می‌یافت خودش را به عبدالله رساند تا از سر در گمی نجاتش دهد:«نه! زینب من شبیه تو نیست». عبدالله حق داشت. صورت شکسته، موهای سفید، قامت خمیده. زینب قبل از کربلا با زینب بعد از کربلا قابل مقایسه نبود. مصیبت ها کار خودش را کرده بود اما وقتی بعد از همه آن مصیبت ها، یزید(لعنت الله علیه) از حال و روزش پرسید گفت:

«هیچ چیز جز زیبایی ندیدم».

شاید همان موقع یاد آن روزهای خردسالی و گفت و گویش با پدر درباره محبت افتاده بود.

گاهی درتاریخ، انسانهای بزرگ و ارجمندی یافت می شوند که مدال افتخار انسانیت را می گیرند و بر قله رفیع شکوه و جلال می ایستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگی شان برای همیشه در پیشانی تاریخ می درخشد و همواره الگویی بزرگ برای انسانهای حقجو می شوند. این افراد برای خود آفریده نشده اند بلکه متعلق به همه نسل های بعد از خود هستند.

حضرت زینب (س)، دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزی از این افراد می باشد.زندگی سراسر حادثه و مصیبت ایشان که با حادثه جانسوز کربلا گره خورده، تبیین کننده اهداف نهضت عظیم عاشورا و رسالت جدّ بزرگوار و امامان خویش است.

زینب (س) پس از شهادت برادر عهده دار رسالتی بزرگ می شود، سرپرستی زنان و کودکان و از همه مهمتر رساندن پیام عاشورا به گوش مردمان فریب خورده و غافل از حق و باطل.

زینب (س) مادر عاشوراست. نهضتی که امام حسین (ع) آن چنان عمیق و وسیع و ماندگار، با آنهمه شکوه و زیبایی، از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا، آورد و سرانجام از اول محرم سال 61ه.ق. تا روز عاشورای همان سال در سرزمین کربلا شکل گرفت و به ثمر رسید.سپس زینب(س) بود که عهده دار نگهداری و رساندن پیام و رسالت برادر - اهداف قیام عاشورا- گردید و آن را به کوفه و شام و مدینه و هرجای دیگری که توانست ابلاغ نمود و با هجرت ها و مجاهدات خستگی ناپذیر خود به تبیین آن پرداخت و همگان را از ماهیت ظلم ستیزی و حق جویانه آن آگاه کرد.

زینب(س) در شجاعت و شهامت، سخنوری و نطق، عقل و تدبیر و هدایت و رهبری هر آنچه را که از محضر پیامبر (ص) و علی و فاطمه و حسنین (ع) آموخته بود در مرحله عمل پیاده کرد و ذره ای ضعف از خود نشان نداد.

پیروزی نهضت عظیم حسینی (ع) مرهون زحمات و تلاش های بی وقفه زینب کبری (س) بوده و ویژگی های خاص این بانوی بزرگوار در اسارت، موجب شد که این نهضت جاوید و ماندگار مانده و به سرمنزل مقصود برسد.

 

ادامه مطلب

 نسخه قابل چاپ    ارسال این صفحه به دوستان
تاریخ و زمان انتشار: چهار شنبه 17 خرداد 1391
تهیه و تنظیم: بصيرت
منبع : بصیرت دل
ارسال نظر:
 
عنوان  
رایانامه  
متن نظر  
کد امنیتی = ۱۳ + ۵